-    

 نوآوری نظام یافته 

 

 purple email animation mehdi_basirzadeh@yahoo.com pink email animation

 موبایل: 09125457825

 

 

 ( نوآوری نظام یافته ) TRIZ 

TRIZ‏ (نظریه حل خلاقانه مساله یا نوآوری نظام یافته ) یکی از موثرترین روشهای توسعه نوآوری است . این روش شناسی ‏قدرتمند نیاز به سازش و ایجاد تعادل ناشی از تضاد بین مقیاسهای مختلف عملکرد را ازبین می برد. ضمنا ‏TRIZ‏ ‏ازشناسایی تضادها به عنوان موقعیتهایی برای بهبود و تصحیح فرآیند طراحی استقبال می کند‏.

در اینجا ابتدا به تعریف چهل اصل خلاقانه  TRIZمی پردازیم و سپس مثالها و کاربرد آن را در بخش دوم در زمینه ادبیات و کلام بزرگان ارائه می کنیم

 

لطیفه چیست و چگونه به وجود میآید؟ لطیفه حکایتی کوتاه و خنده برانگیز است که در یک نکته پرمعنی به اوج خود میرسد.

طنز چیست ؟ طنز (Satire) از اقسام هجو است اما فرق آن با هجو این است که آن تندی و تیزی و صراحت هجو در طنز نیست. وانگهی در طنز معمولا مقاصد اصلاح طلبانه و اجتماعی مطرح است طنز کاستن از مقام و کیفیت کسی یا چیزی است به نحوی که باعث خنده و سرگرمی شود و گاهی در آن تحقیری باشد.... ادامه

طنز از دیدگاه اصول خلاقانه TRIZ

طنز حاصل تناقض ها و تضادهاست و دنیای ما پر از تناقض است، مخصوصا دوره های اخیر، از سخنرانی سران کشورها بگیریم تا راه رفتن در خیابان. حرفها با اعمال جور در نمی آید. همه اینها طنز است. مثل آدمی است که کراوات زده و با دمپایی و زیر شلواری کنار خیابان ایستاده است.

  طنز و ظرافت جایگاه ویژه ای در ساختار سبکی آثار سعدی دارد.
البته خاستگاه این طنز به نوع نگاه و تفکر این شاعر بزرگ بر می گردد. طنز سعدی سرشار از روح حیات و سرزندگی است. 
سعدی به یاری لحن طنز، خشکی را از کلام خود می گیرد و شور و حرکت را بدان باز می گرداند.
با همین طنز، تیغ کلامش را تیز و برنده و اثرگذار می کند.

طنز یعنی به مودبانه ترین شیوه ممکن، جسارت آمیزترین پرخاش را به هرآنچه شبه حقیقت است انجام دهیم چندان که مخاطب با چشم دل ناراستی ها و کژی ها را – در گونه ای کاملا اغراق آمیز و درشت - ببیند، متنبه شود و البته آزرده نگردد. همین مرزشناسی میان بیان مودبانه و بیان جسورانه و نگاهداشتن تعادل و تناسب میان این دو، طنزنویسی و طنزنگاری را در ساحت هنر قرار می دهد.


طنز، نیش همراه با نوش است؛ زخمی در کنار مرهم.

   

هدف ” طنز ” اصلاح فساد است

 حکیم سنایی می گوید:

بیت من بیت نیست، اقلیم است

طنز من طنز نیست، تعلیم است

 

"طنزگریستن با قاه قاه..و خندیدن با آه آه... است"

از نظر ناصر فیض: طنز، مزه ای نزدیک به ته خیار دارد

 طَنز، هنری است که عدم تناسبات در عرصه‌های مختلف اجتماعی را که در ظاهر متناسب به‌ نظر می‌رسند، نشان می‌دهد و این خود سبب خنده می‌شود.

 جان درایدن در مقاله «هنر طنز» ظرافت طنز را به جدا کردن سر از بدن با حرکت تند و سریع شمشیر تشبیه می کند، طوری که دوباره در جای خود قرار گیرد

طبقه ‌بندی طنز

 طنز از نظر شیوه عرضه نیز به صورت زیر طبقه‌بندی می‌شود:

۱ – طنز نوشتاری
۲ – طنز شنیداری
۳ – طنز دیداری (مثل پانتومیم)
۴- طنز تصویری
۵ – طنز دیداری و شنیداری

 طنز را می‌توان از دیدگاه موضوع به شش نوع زیر تقسیم کرد:

۱ – طنز اجتماعی
۲ – طنز سیاسی
۳ – طنز تاریخی
۴- طنز مذهبی و عارفانه 
۵ – طنز فلسفی 
۶ – طنز تلفیقی چون طنز سیاسی ـ اجتماعی و …

 

 مرحوم استاد  عمران صلاحی می فرماید طنز میزان الحراره اجتماع است. به جامعه شناسان توصیه می کنم اگر می خواهند ایران را به خوبی بشناسند کمی هم به لطیفه های ایرانی گوش کنند.

 ایشان می فرمایند  لطیفه های ملانصرالدین چند بعدی است. ابعاد شخصیتی ملانصرالدین از زوایای مختلفی قابل بررسی است. لطیفه های ملانصرالدین سرشار از معنا و مفاهیم اجتماعی، فرهنگی و حتی سیاسی است. ملا جامعه شناس بزرگی است در عین حال که روانشناس است به درون انسان چشم دارد.   گوته در دیوان شرقی- غربی خودش به ملانصرالدین اشاره می کند و از این شخصیت شرقی تجلیل کرده است. هر لطیفه ملا پر از روانکاوی جامعه است. حتما حکمتی در آن بوده است.

در این ارتباط ما سعی داریم با کمک و یاری دوستان طنز دوست و طنز پرداز لطیفه های طرب انگیز را از دیدگاه اصول خلاقانه TRIZ مورد بررسی قرار دهیم.

  

تشریح اصول چهل گانه TRIZ همراه با مثالهای از طنز

 

اصل ۱ – جداسازی

الف ) جسم را به اجزای جدا از هم تقسیم کنید.

ب ) جسم را به صورت قطعه قطعه در آورید.

ج ) میزان قطعه قطعه بودن جسم را افزایش دهید.

 

 یه روز یه مرده را برق سه فاز می گیره می افته پامی شه ومی گه:اگه مردید یه فاز یه فاز بیاید جلو. 

نصف النهار چیست ؟ همان شام است که در واقع نصف نهار است که برای شام مانده است

داشت مردی زنی 40 ساله

بود در استغاثه و ناله

که ای خداوند قادر بی چون

هست 40 ساله برای من افرون

به دیگر گونه ای حواله بده

این بگیرو 2 بیست ساله بده!!!

 

 

 اصل ۲– استخراج

الف ) مشخصه یا قطعه‌ای مزاحم جسم را از آن برگزینید ( آن را جدا کرده یا حذف کنید)

ب ) تنها مشخصه یا قطعه لازم را برگزیند .

  

 چندوقته نیومدی به خاطره نیومدنت مامانم و بابام هر شب باهم دعوا دارن! مهم نیست با چه ماشینی میای! مهم نیست با چه لباسی میای فقط بیا و این آشغال ها رو از دم خونه بردار

به یکی میگن چرا اینقدر این سی دی خش داره.میگه چون اهنگ های خوبشو علامت زدم.

روزی مهمانی از پسر صاحب خانه میپرسه:شما کی نهار میخورید؟.میگوید:مامانم گفته هروقت که شما بروید

 - قاى قصاب بهتون تبریک میگم صاحب پسرى سالم شدید که سه کیلو و نیم وزن داره.
 -
با استخوان یا بى استخوان؟

روزی ملا به حمام رفته بود اتفاقا حاکم شهر هم برای استحمام آمد حاکم برای اینکه با ملا شوخی کرده باشد رو به او کرد و گفت : ملا قیمت من چقدر است؟
ملا گفت : بیست تومان.
حاکم ناراحت شد و گفت : مردک نادان اینکه تنها قیمت لنگی حمام من است.
ملا هم گفت: منظورم همین بود و الا خودت ارزش نداری!

یک داستان زیبا از ملا که من همیشه یادم هست و درس خوبیه:
یه روز یکی به ملا میگه: امروز عروسیه...ملا میگه: به من چی!
طرف میگه آخه عروسیه توه...ملا میگه: خوب به تو چه!

 اولی: آخیش ..... بلاخره ترکش کردم.

دومی: چیو؟ سیگارو؟

اولی: نه ، زنمو!! 

اصل ۳– کیفیت موضعی

الف ) از ساختار همگن یک جسم یا محیط خارجی ( عملکرد بیرونی ) , به سوی ساختار ناهمگن گذر کنید

ب ) اجرای مختلف جسم را به انجام کارکردهای مختلف وا دارید .

ج ) هر قسمت از جسم را, در شرایطی که عملکرد آن مطلوبتر است قرار دهید .

 

 هانری چهارم ، روزی از دهقانی پرسید : چرا موهای سرت سفید شده و موهای ریشت سیاه مانده است ؟
گفت : قربان . به سبب آنکه موهای سرم هیجده سال از موهای ریشم مسن تر هستند !

 

روزی ملانصرالدین در جایی ایستاده بود از او پرسیدند مرکز زمین کجاست؟ ملا گفت: همین جایی که من ایستاده ام. این لطیفه پر از تفکر است. وقتی اوکتاویوپاز می گوید " هر اتاقی مرکز زمین است " حتما به حرف ملانصرالدین نظر داشته است.

  یک معتاده پیغام گیر می خره پیغام می ذاره <هشتم ولی خشتم>

رندی که خیال می کرد دانشمند است و در نجوم تبحری دارد یک روز رو به ملا کرد و گفت: خجالت نمی کشی خود را مسخره مردم نموده ای و همه تو را دست می اندازند در صورتیکه من دانشمند هستم و هر شب در آفاق و انفس سیر می کنم. ملا گفت : ایا در این سفرها چیز نرمی به صورتت نخورده است؟ دانشمند گفت :اتقاقا چرا؟ ملا با تمسخر پاسخ داد: درست است همان چیز نرم دم الاغ من بوده است!

 

روزی شخصی از ملا پرسید: ماه بهتر است یا خورشید!؟
ملا گفت ای نادان این چه سوالی است که از من می پرسی؟ خوب معلوم است, خورشید روزها بیرون می آید که هوا روشن است و نیازی به وجودش نیست!
ولی ماه شبهای تاریک را روشن می کند, به همین جهت نفعش خیلی بیشتر از ضررش است!

زن ملا به عقل خود خیلی می نازید و همیشه پیش شوهرش از خود تعریف می کرد. روزی گفت: مردم راست گفته اند که دارای عقل سالم و درستی هستم. ملا جواب داد: درست گفته اند چون تو هرگز عقلت را به کار نمی بری به همین دلیل سالم مانده است!

اصل ۴ – عدم تقارن

الف ) فرم تقارن یک جسم را با فرم نامتقارن آن جایگزین کنید .

ب ) در صورتی که جسم موجود نامتقارن است میزان عدم تقارن آن را افزایش دهید .

وقتی با 1 انگشت به سمت کسی اشاره می کنی و مسخرش میکنی اگه خوب به دستت دقت کنی 3 تا انگشتت به سمت خودته

  از راهی نروید که روندگان آن بسیارند راهی را طی کنید که روندگان آن اندکند

 

 به یکی میگن از قفل فرمونت راضی هستی؟ میگه آره فقط سر پیچ ها یه کم اذیت میکنه!!

 

اساس زندگی بر ۱۰ چیز استوار است: اول محبت و ۹ تای دیگش هم گذشت

 

یه مورچه با یه فیله عروسی میکنه. یه روز با هم زندگی میکنن فیله می میره. مورچه میگه:یک روز باهاش زندگی کردم،یه عمر باید گور بکنم!!!!!!!

 

اصل ۵ – ترکیب‌کردن ( ادغام کردن)

الف ) اجسام مشابه یا اجسامی را که برای انجام عملکردهای پیاپی در نظر گرفته شده‌اند به صورت مکانی با یکدیگر ترکیب کنید .

ب ) عملکردهای مشابه یا پیاپی را به صورت زمانی با یکدیگر ترکیب کنید .

 

اگر غم لشکر انگیزد که خون عاشقان ریزد من و ساقی بدو تازیم و بنیادش براندازیم

 

 سخت‌ترین سوال کنکور امسال: سهمیه خودرو سواری دوگانه‌سوز دولتی که به صورت آمبولانس وانت است و شبها در آژانس کار می‌کند، چقدر است؟

مردی در خیابان به دوستش می رسد که سالها او را ندیده بود و از وی می ژرسد: ازدواج کردی یا هنوز ظرفها را خودت می شوری.  دوستش آهی کشید و گفت: هردو 

اصل ۶ – جامعیت

الف ) به منظور رفع نیاز به چند جسم یک جسم می تواند عملکردهای چندگانه ای ارائه بدهد.

  

دختر ملانصردین می یاد می گه:شوهرم من را کتک زد ملا دخترش را کتک می زنه بعد به دخترش می گه برو به شوهرت بگو اگه اون دختر من را می زنه من هم زنش را میزنم.

 اصل ۷ – تو در تو بودن

الف ) جسمی را داخل جسم دوم و جسم دوم را نیز داخل جسم سوم قرار دهید.

ب ) جسمی از داخل حفره‌ای در جسم دیگر بگذرانید.

 

ماهی به آب گفت : تو نمیتونی اشکای منو ببینی , چون من توی آبم... آب جواب داد اما من میتونم اشکای تو رو احساس کنم چون تو توی قلب منی

 

یه روزی ملا نصرالدین خودشو از پشت بام پرت کرد وسط حیاط. زش از تو اتاق صدا زد چه بود افتاد از اون بالا؟  ملا گفت پیراهنم بود. زنش گفت صدا چی بود گفت خودم توش بودم. 

  

اصل ۸ – عامل تعادل و توازن

الف ) وزن جسم را به وسیله اتصال دادن آن با جسم دیگری که دارای نیروی بالا برنده است , جبران کنید .

ب ) وزن جسم را به وسیله نیروهای آیرودینامیکی یا هیدرودینامیکی جبران کنید .

 

طنز یعنی به مودبانه ترین شیوه ممکن، جسارت آمیزترین پرخاش را به هرآنچه شبه حقیقت است انجام دهیم چندان که مخاطب با چشم دل ناراستی ها و کژی ها را – در گونه ای کاملا اغراق آمیز و درشت - ببیند، متنبه شود و البته آزرده نگردد. همین مرزشناسی میان بیان مودبانه و بیان جسورانه و نگاهداشتن تعادل و تناسب میان این دو، طنزنویسی و طنزنگاری را در ساحت هنر قرار می دهد.

 

  چرا با صندلى زدین تو سر شوهرتون؟ آخه زورم نرسید میزو بلند کنم.

 

اصل ۹ – مقابله پیشاپیش

الف ) در صورتی که لازم است عملکردی انجام شود , مقابله پیشاپیش نسبت به آن را مد نظر داشته باشید .

ب ) در صورتی که لازم است جسمی تحت کشش باشد , کشش متضاد آن را پیشاپیش مد نظر داشته باشید .

 

مراقب افکارت باش که آنها به گفتار تبدیل می شوند مراقب گفتارت باش که آنها به کردار تبدیل می شوند مراقب کردارت باش که آنها به عادت تبدیل می شوند مراقب عادتت باش که آنها به شخصیت تبدیل می شوند مراقب شخصیتت باش که آنها به سرنوشت تبدیل می شوند

 روزی ملا به جنگ رفته بود و با خود سپر بزرگی برده بود. ولی ناگهان یکی از دشمنان سنگی بر سر او زد و سرش را شکست. ملا سپر بزرگش را نشان داد و گفت: ای نادان سپر به این بزرگی را نمی بینی و سنگ بر سر من می زنی؟

به ملا نصرالدین گفتن: کوچه بغلی حلوا می دن
گفت: به من چه!
گفتن آخه می خوان به تو هم بدن
گفت:به تو چه!

 

نمونه ی شعر از بوستان سعدی

ای صحرانشینی گزید به خشمی که زهرش ز دندان چکید شب از درد بیچاره خوابش نبرد به خیل اندرش دختری بود خورد پدر را جفا کرد و تندی نمود که آخر تو را نیز دندان نبود؟
پس از گریه مرد پراگنده روز بخندید کای مامک دلفروز مرا گر چه هم سلطنت بود بیش دریغ آمدم کام و دندان خویش محالست اگر تیغ بر سر خورم که دندان به پای سگ اندربرم توان کرد با ناکسان بدرگی ولیکن نباید ز مردم سگی

  

نمونه ی شعر از حافظ

با محتسب شهر بگویید که زنهار در مجلس ما سنگ مینداز که جام است

 

اصل ۱۰ – کنش پیشاپیش

الف ) کنش مورد نیاز را به صورت کلی و جزئی , پیشاپیش انجام دهید .

ب ) به اجسام طوری نظم بدهید که بدون اتلاف وقت در زمانی که منتظر کنش هستند , وارد عمل شوند.

    

اصل ۱۱- حفاظت پیشاپیش

قابلیت اطمینان نسبتا پایین یک جسم را با یک حرکت خنثی کننده, پیشاپیش جبران کنید .

  

حکایتی از سعدی  در مورد باد شکم:

گلستان سعدی، باب دوم، در اخلاق درویشان، حکایت بیست و نهم.یکی از بزرگان را بادی مخالف در شکم پیچیدن گرفت و طاقت ضبط آن نداشت و بی‌اختیار از او صادر شد.گفت: ای دوستان! مرا در آنچه کردم اختیاری نبود و بَزَهی بر من ننوشتند، و راحتی به وجود من رسید، شما هم به کرم معذور دارید.شکم زندان باد است ای خردمند ندارد هیچ عاقل باد در بند
چو باد اندر شکم پیچید فروهل که باد اندر شکم بارست بر دل

 

 

 یه روز یه مادر زنی میمیره. وقتی داشتن می بردنش تابوت به تیر چراغ برق می خوره و دوباره زنده می شه.سال بعد باز دوباره میمیره. وقتی داشتن میبردنش داماد می گه: مواظب باشین به تیر چراغ برق نخوره.

روزی ملا در باغی بر روی نردبانی رفته بود و داشت میوه می خورد صاحب باغ او را دید و با عصبانیت پرسید: ای مرد بالای نردبان چکار می کنی؟ملا گفت نردبان می فروشم!
باغبان گفت : در باغ من نردبان می فروشی؟
ملا گفت: نردبان مال خودم هست هر جا که دلم بخواهد آنرا می فروشم.

اصل ۱۲ – هم پتانسیلی

شرایط کار را طوری تغییر دهید که لازم نباشد جسمی بالا رفته یا پایین بیاید .

   

اصل ۱۳ – معکوس کردن

الف ) به جای عملکردی که توسط مشخصات مساله تحمیل شده عملکرد مخالف آن را به کار گیریم .

ب ) شئ را به یک قطعه متحرک تبدیل کنید , یا اینکه قطعات غیر متحرک را متحرک ساخته و محیط خارج را غیر متحرک نماید .

 طنز، نیش همراه با نوش است؛ زخمی در کنار مرهم.

 طنزگریستن با قاه قاه..و خندیدن با آه آه... است!

 

 "گویند ملا را دو بُز بود. یکی از آن دو گریخت. هرچند کوشید نتوانست بز فراری را بیابد. وقتی به خانه رسید شروع به زدن ِبز ِبسته کرد. مردم سبب این کار را پرسیدند. ملا گفت: شما نمی دانید، اگر این بز بسته نبود از دیگری زودتر فرار می کرد ".

 

  به یکی میگن اگه آب نبود چی می شد؟ میگه: نمی تونستیم شنا یاد بگیریم بعد غرق می شدیم!

یک روز ملا به گرمابه رفته بود تعدادی جوان که در آنجا بودند تصمیم گرفتند سر بسر او بگذارند به همین جهت هر کدام تخم مرغی با خود آورده بودند و رو به ملا کردند و گفتند: ما هر کدام قدقد می کنیم و یک تخم می گذاریم اگر کسی نتوانست باید مخارج حمام دیگران را بپردازد!
ملا ناگهان شروع کرد به قوقولی قوقو! جوانان با تعجب از او پرسیدند ملا این چه صدایی است بنا بود مرغ شوی!
ملا گفت : این همه مرغ یک خروس هم لازم دارند!

 

خنده می بینی ولی از گریه دل غافلی

خانه من اندرون ابر است و بیرون آفتاب

  

یکی از دوستان ملانصردین به کنایه از او پرسید:

"اگر بگویی خدا کجاست , یک سکه به تو میدهم"

ملانصردین پاسخ داد :

"اگر بگویی خدا کجا نیست , دو سکه به تو میدهم

 

چوپان دروغگو می میره تو قبر میپرسن اسمت چیه؟میگه دهقان فداکار

 

در نگاه کسانی که پرواز را نمی فهمند ، هر چه بیشتر اوج بگیری کوچکتر خواهی شد

 

فراموش کن چیزی را که نمیتوانی به دست اوری.......و به دست اور چیزی را که نمیتوانی فراموش کنی

 

میدونی رمز موفقیت تو زندگی چیه؟بهت میگم ولی قول بده که به کسی نگی

 

"نقل می کنند که هارون الرشید می خواست برای بغداد، قاضی القضاه تعیین کند. او با اصحاب خود در مورد شخص شایسته ای که عهده دار منصب قضاوت گردد مشورت کرد. همه گفتند هیچکس مانند بهلول شایستگی این کار را ندارد. هارون، بهلول(6) را طلبید و به او گفت: ای فقیه دانشمند، ما را درباره قضاوت یاری کن... بهلول گفت: من صلاحیت این کار را ندارم. هارون گفت: تمام مردم بغداد تو را برای این کار شایسته می دانند. بهلول گفت: عجبا! من به خودم از آنها آگاه ترم. وانگهی من یا راست می گویم یا دروغ می گویم. اگر راست می گویم پس صلاحیت این کار را ندارم و اگر دروغ می گویم، آدم دروغگو صلاحیت منصب قضاوت را نخواهد داشت."

  

دنیای وارونه (مرحوم عمران صلاحی)  :

عازم رشتم من و ماهى ز تهران مى‏برم! 

با خودم بنگر چه چیزى سوى گیلان مى‏برم

روغن اعلا به کرمانشاه خواهم برد و بعد

مى‏نشینم در اتول، چاقو به زنجان مى‏برم

گر گذار افتد مرا در شهر قم، از سمت شوش

چند قوطى با خود آنجا بنده سوهان مى‏برم

سنگ پا را مى‏برم قزوین و پشمک را به یزد

جعبه‏اى گز با خودم سوى صفاهان مى‏برم

مى‏برم شیراز لیمو، مى‏برم تبریز چرم

تو را "کن"، سیب را سوى شمیران مى‏برم

مى‏برم خرما به جهرم، مى‏برم مشهد هلو

قالى صد رنگ را هم سوى کاشان مى‏برم

مى‏برم با خویشتن در ساوه یک گونى انار

لات و لوتى گر ببینم چاله میدان مى‏برم

توى این دنیا که هر چیزى در آن وارونه است

بعد از این من زیره را با خود به کرمان مى‏برم

 

ملا نصردین روی زمین دنبال چیزی میگشت. 

 

یک نفر او را دید  که  به دنبال چیزی میگردد .

 

 پرسید :

"دنبال چه میگردی ، ملا ؟"

 

ملا گفت: " دنبال کلیدم ."

 

آنگاه آنها با هم چهار دست و پا شروع کردند به گشتن .

 

بعد از مدتی،آن مرد از ملا پرسید :

"دقیقا کجا گمش کردی ؟"

 

ملا گفت :"در خانه ."

 

- خوب،پس چرا اینجا دنبالش میگردی ؟

 

- به خاطر اینکه اینجا روشن تر از درون خانه است .

 

روزی ملا در خانه ای رفت و از صاحبخانه قدری نان خواست دخترکی در خانه بود و گفت : نداریم!
ملا گفت: لیوانی آب بده!
دخترک پاسخ داد: نداریم!
ملا پرسید: مادرت کجاست:
دخترک پاسخ داد : عزاداری رفته است!
ملا گفت: خانه شما با این حال و روزی که دارد باید همه قوم و خویشان به تعزیت به اینجا بیایند نه اینکه شما جایی به عزاداری بروید!

 

عجب چرخه عجیبی : زن از سوسک میترسه _ سوسک از موش میترسه _ موش از گربه میترسه _ گربه از سگ میترسه _سگ از مرد میترسه _ مرد از زن میترسه

 

 یک آقاى دزدى ، جلوى یک آقاى خوش پوش و تر و تمیزى را گرفت و هفت تیرش را گذاشت روى شقیقه اش و با تحکم و تشدد گفت  give me your money: آقاى خوش پوش ، رو به آقاى دزد کرد و گفت : میدانى من چه کسى هستم ؟؟ من عضو کنگره ى امریکا هستم . آقاى دزد با تحکم بیشتر گفت : حالا که اینطوره پس give me MY money

یکی میره ماشینشو بیمه کنه طرف میگه ایشالله هیچ وقت از بیمتون استفاده نکنین اونم شاکی میشه میگه ایشالله شما هم از این پول خیر نبینی


اصل ۱۴ – کروی ساختن

الف ) قطعه های خطی و سطوح مسطح را با قطعات و سطوح خمیده و همچنین اشکال مکعبی را با اشکال کروی تعویض کنید

ب ) از غلتک‌ها , توپ‌ها و مارپیچ‌ها استفاده کنید .

 

 ادبیات تلویزیونی و طنز صنعتی...!

 ما در «گل‌آقا» تاکنون همه جور طنزی اعم از سیاسی، اجتماعی، هنری، فرهنگی، ورزشی، زنانه و غیره داشته‌ایم و تنها کمبودمان «طنزصنعتی» بود که آن را هم شکر خدا، سازمان صدا و سیما برطرف کرد. آنجا که در برنامه «بازدیدی از کارخانه بلبرینگ‌سازی اراک»، گوینده با لحنی سوزناک و عاشقانه، همواره موزیک متنی رؤیایی، این چنین می‌فرمود:... و بدین ترتیب است که آهن با سختای خود به آرامش می‌گراید و ذوب شدن را بر ایستادن ترجیح می‌دهد و سیلان را از داخل داغنا کرده و به تنگنای قالبهای کروی شکل آغاز می‌کند و در این رهگذر است که گلوله‌های بلبرینگ می‌روند تا با اصطکاکی روح‌پرور چرخش چرخهای کارخانجات مختلف را به لطافتی تحسین برانگیز راهنما شوند...و ما هم با شما خداحافظی می‌کنیم تا برنامه علمی دیگر!

 

 اصل ۱۵- پویایی

الف ) مشخصات جسم یا محیط خارج را به گونه‌ای بسازید که برای عملکرد بهینه , عملیات در هر مرحله به طور خودکار تنظیم شود .

ب ) جسم را به عناصری تقسیم کنید که بتوانند به صورت مرتبط با هم , موقعیت خود را تغییر دهند .

ج ) در صورتی که جسمی غیر قابل حرکت است آنرا قابل حرکت یا قابل تعویض کنید .

 

ملا خود را از دست طلبکاران به مردن می زند، او را شستشو داده کفن می کنند و در تابوت نهاده به طرف گورستان می برند تا دفن کنند اما تشییع کنندگان راه قبرستان را گم می کنند و هر چه می گردند موفق نمی شوند به یافتن راه، ملا که طاقت خنگی آن ها را نداشت از میان تابوت بلند شد و گفت راه قبرستان از آن طرف است!

 

 اصل ۱۶- عملکرد ناقص, بیش از حد یا مازاد

اگر به دست آوردن 100% یک اثر مطلوب مشکل است , برای ساده‌سازی مساله مقداری کمتر یا بیشتر از آن را به دست آورید .

  

تقویت مو :روزی مردی به داروخانه رفت و گفت: «یک شیشه داروی تقویت مو می‌خواهم.
دارو فروش گفت
: کوچک یا بزرگ؟

 مرد پاسخ داد:  کوچک باشد، چون من از موی بلند خوشم نمی‌آید.

 در یک اداره که دارای کارمندان زیادی است ، اگر یک روز پدر رئیس اداره فوت نماید ، در مراسم خاکسپاری ، کارمندان چاپلوس بیش از صاحب عزا به گریه و زاری می پردازند . و  بعضی ها  برای نشان دادن ارادت بیش از حد خود  نسبت به جناب مدیر  ، حتی به درون قبر می روند و با گریه وشیون اجازه دفن میت را نمی دهند و ....... (مانند سریال عمه کتی)

 روزی ملانصردین با دوستش خورشت بادمجان میخورد.

ملا ازاو پرسید: خورشت بادمجان چه جورغذایی است ؟

دوست ملا گفت : غذای خیلی خوبی است و راجع به منافع آن سخن گفت .

بعد از اینکه غذایشان راخوردند و سیر شدند بادمجان دلشان را زد به همین جهت ملا شروع کرد به بدگویی از بادمجان و از دوستش پرسید: بادمجان چگونه غذایی است ؟

دوست ملاگفت : من دوست توام نه دوست بادمجان به همین جهت هر آنچه را که تو دوست داری برایت می گویم .

 

 روزی ملا الاغش را به بازار برد تا بفروشد, اما سر راه الاغ داخل لجن رفت و دمش کثیف شد, ملابا خودش گفت: این الاغ را با آن دم کثیف نخواهند خرید به همین جهت دم را برید. اتفاقا در بازار برای الاغش مشتری پیدا شد اما تا دید الاغ دم ندارد از معامله پشیمان شد. اما ملا بلافاصله گفت : ناراحت نشوید دم الاغ در خورجین است!؟

روزی ملا زیر درخت گردو خوابیده بود که ناگهان گردویی به شدت به سرش اصابت کرد و سرش باد کرد. بعد از آن شروع کرد به شکر کردن
مردی از انجا می گذشت وقتی ماجرا را شنید گفت:اینکه دیگر شکر کردن ندارد.
ملا گفت: احمق جان نمی دانی اگر به جای درخت گردو زیر درخت خربزه خوابیده بودم نمیدانم عاقبتم چه بود؟! 

 روزی ملا خواست بچه اش را ساکت کند به همین جهت او را بغل کرد و برایش لالایی گفت و ادا در می آورد, که ناگهان بچه روی او ادرار کرد! ملا هم ناراحت شد و بچه را خیس کرد. زنش گفت: ملا این چه کاری بود که کردی؟ ملا گفت: باید برود و خدا را شکر کند اگر بچه من نبود و غریبه بود او را داخل حوض می انداختم! شبی ملانصرالدین خواب دید که کسی ۹ دینار به او می دهد، اما او اصرار می کند که ۱۰ دینار بدهد که عدد تمام باشد. در این وقت، از خواب بیدار شد و چیزی در دستش ندید. پشیمان شد و چشم هایش را بست و گفت: «باشد، همان ۹ دینار را بده، قبول دارم.» ملا در اتاقش نشسته بود که مگسی مزاحم استراحتش می شود، مگس را می گیرد و یک بالش را می کند. مگس کمی می پرد دوباره مگس را می گیرد و بال دیگرش را هم می کند. او می گوید: بپر ولی مگس نمی پرد. به خود می گوید: به تجربه ثابت شده است اگر دو بال مگس را بکنید گوش او کر می شود! ملانصرالدین داشت سخنرانی می کرد که : هرکس چند زن داشته باشد به همان تعداد چراغ در بهشت برایش روشن می شود. ناگهان در میان جمعیت ، زن خود را دید. هول کرد و گفت : البته هرگز نشه فراموش لامپ اضافی خاموش. ملا دنبال دزد می دوید و از او جلو زد.  اصل ۱۷ – حرکت به بعدی جدید

الف ) مسائل مربوط به حرکت خطی جسم را با امکان پذیر ساختن حرکت در دو بعد , برطرف کنید ( در راستای یک سطح ) . به نحو مشابه , مسائل مربوط به حرکت جسم در یک صفحه را با امکان پذیر ساختن حرکت در سه بعد , برطرف نمایید .

ب ) به جای آرایش اجسام در یک لایه, آرایشی چند لایه‌ای را به کار ببرید .

ج ) جسم را کج کرده یا بر روی لبه خود بچرخانید .

د ) تصاویر را بر روی سطوح مجاور یا عقب جسم بیاندازید .

  

یه روز یه نفر سرش میخوره به یه تیر برق میگه چه یک بزرگی!

 

 دل آدما به اندازه‌ی حرفشون بزرگ نیست ......

امّا اگه حرفشون از دل باشه ، میتونه بزرگترین آدم رو بسازه !!!!!

 روز یه نفر می خواست مهتابی بخره اسمش یادش میره به فروشنده می گه آقا یه متر لامپ بدید

یه نفر ۲ شب نمی خوابه۲ تا لاحاف تشک می ندازه

یه روز یه نفر می خواسته تو مسابقه 20 سوالی شرکت کنه رفیقش بهش میگه جواب سوال پیچ کوشتی می باشد ولی زود نگو تا افتضاح نشود قبول می کنه وقتی مسابقه شروع می شود می پرسه ایا تو جیب جا می شه ؟جواب می ده خیر  میگه : چه پیچ کوشتی بزرگیه 

 روزی ملا از گورستان عبور می کرد قبر درازی را دید از شخصی پرسید اینجا چه کسی دفن است! شخص پاسخ داد : این قبر علمدار امیر لشکر است! ملا با تعجب گفت: مگر او را با علمش دفن کرده اند؟!

اصل ۱۸- ارتعاش مکانیکی

الف ) جسم را به ارتعاش وا دارید .

ب ) اگر جسم در حال نوسان است , فرکانس آن را تا حد فرا صوت افزایش دهید .

ج ) فرکانس تشدید را به کار بگیرید .

د ) به جای ارتعاشات مکانیکی از ارتعاشات پیزو استفاده کنید .

ه ) ارتعاشات فرا صوت و میدان الکترومغناطیسی را با هم به کار بگیرید .

  

ارتعاش : حرکتی است که نمیتواند تصمیم بگیرد به کدام جهت برود.

  اصل ۱۹ – عملکرد دوره ای

الف ) به جای عملکرد مستمر از یک عملکرد دوره ای ( ضربه ای ) استفاده کنید .

ب ) در صورتیکه یک عملکرد هم اکنون دوره ای است , فرکانس آن را عوض کنید .

ج ) از توقف های بین ضربه‌ها برای تامین کنش‌های اضافی بهره بگیرید .

   

یه نفر میره بدنسازی، مربی بهش میگه وقتی بیایی هفته اول بدنت درد میگیره.   میگه پس من میرم هفته دوم میام.

مادر : گریت تمام شد یا نه؟

بچه: نه دارم یه خورده استراحت می کنم.

به یه نفر میگن چرا میری سربازی؟ میگه والا فقط به خاطر مرخصی هاش

 

گردهمایی برای تجلیل از ملانصرالدین

گردهمایی برای تجلیل از ملانصرالدین

 

 

دولت ترکیه به مناسبت هشتصدمین سالگرد تولد ملانصرالدین، ۵۵ مرکز فرهنگی از کشورهای مختلف را به مدت پنج روز در لندن گردهم آورده است.دولت ترکیه از آغاز سال ۲۰۰۸ خود را برای مراسمهای تجلیل از این شخصیت فکاهی آماده کرده بود. ادامه ....

طنز و ظرافت از دیدگاه اصول خلاقانه TRIZ

 

اصل۲۰ – تداوم کنش مفید

الف ) عملکرد را بدون توقف به انجام برسانید , در این حال باید تمام قطعات جسم به طور مستمر و با ظرافت کامل , در حال کار باشند .

ب ) یک حرکت زاید و واسطه‌ای را حذف کنید .

  منتظر باش اما معطل نشو تحمل کن اما توقف نکن قاطع باش اما لجباز نباش صریح باش اما گستاخ نباش بگو آره اما نگو حتما بگو نه ولی نگو ابدا این یعنی همه چی باش و هیچی نباش

 اصل۲۱- حمله سریع

عملکرد زیان بار یا خطرناک را با سرعت بسیار بالا به انجام برسانید.

 

  از یه نفر می پرسن ساعت چنده ؟ یارو بلد نبوده . میگه بدو بدو دیرت شده !

 یک روز یک میخه می اوفته درون آب زنگ می زنه در می ره

ازیک شخصی میپرسند با سرعت یک جمله بساز؟
شخص:با دهانش میگوید "ویژ"

یک نفرغذایش روی میز رستوران است می خواهد به دستشویی برود به خاطراین که کسی به غذایش دست نزند نامه نوشت که کسی به غذایم دست نزند قهرمان بکس میرود و برمیگردد و می بیندغذایش نیست و برایش نامه نوشتند من غذایت رابردم قهرمان دو
شخصی از ملا پرسید: می دانی جنگ چگونه اتفاق می افتد؟ ملا بلافاصله کشیده ای محکم در گوش آن مرد می زند و می گوید: اینطوری!

اصل۲۲- تبدیل ضرر به سود

الف ) یک اثر زیان بار یا یک عامل زیان بار محیطی را برای به دست آوردن یک اثر مثبت به کار بگیرید .

ب ) با ترکیب یک عامل زیان بار با یک عامل زیان بار دیگر , آن را از میان بردارید .

ج ) مقدار کنش زیان بار را تا جایی که ضررهای آن بر طرف شود , افزایش دهید .

  

گوته چند روایت از زندگی ملانصرالدین را نقل کرده است که نشان از علاقه گوته به ملانصرالدین است.گوته آورده، روزی ملانصرالدین به نزد امیر تیمور می آید، امیر در حال گریستن است. ملا می پرسد چرا گریه می کنید؟ امیر می گوید: من هیچ وقت خودم را در آینه ندیده بودم، حالا می بینم چه آدم زشتی هستم و از این زشتی گریه ام گرفته، همین جا ملا به امیر تیمور می گوید: تو یکدفعه چهره خودت را دیده ای، این طور گریه می کنی. ببین ما چه می کشیم که هر روز و هر ساعت تو را می بینیم.

 ازسنگهایی که درسرراهتان هست برای ساختن پلکان استفاده کنید

یک روز شخصی خروس ملا را دزدید و در کیسه اش گذاشت,
ملا که دزد را دیده بود او را تعقیب نمود و به او گفت:خروسم را بده! دزد گفت: من خروس ترا ندیده ام,
ملا دفعتا دم خروس را دید که از کیسه بیرون زده بود به همین جهت به دزد گفت درست است که تو راست می گویی ولی این دم خروس که از کیسه بیرون آمده است چیز دیگری می گوید.

  

روزی ملا از بازار یک گوسفند خرید در راه دزدی طناب گوسفند را از گردن آن باز کرد و گوسفند را به دوستش داد و طناب را به گردن خود بست و چهار دست و پا به دنبال ملا را افتاد.
ملا به خانه رسید ناگهان دید که گوسفندش تبدیل به جوانی شده است
دزد رو به ملا کرد و گفت من مادرم را اذیت کرده بودم او هم مرا نفرین کرد من گوسفند شدم ولی چون صاحبم مرد خوبی بود دوباره به حالت اول بازگشتم.
ملا دلش به حال او سوخت و گفت: اشکالی ندارد برو ولی یادت باشد که دیگر مادرت را اذیت نکنی!
روز بعد که ملا برای خرید به بازار رفته بود گوسفندش را آنجا دید. گوش او را گرفت و گفت ای پسر احمق چرا مادرت را ناراحت کردی تا دوباره نفرینت کند و گوسفند شوی!؟

روزی ملا خرش را گم کرده بود ملا راه می رفت و شکر می کرد. دوستش پرسید حالا خرت را گم کرده ای دیگر چرا خدا را شکر می کنی؟
ملا گفت به خاطر اینکه خودم بر روی آن ننشسته بودم و الا خودم هم با آن گم شده بودم!؟

ملا نصر الدین هر روز در بازار گدایی می کرد، و مردم با نیرنگی، حماقت او را دست می انداختند. دو سکه به او نشان می دادند که یکی شان از طلا بود و دیگری از نقره. اما ملا نصرالدین همیشه سکه نقره را انتخاب می کرد. این داستان در تمام منطقه پخش شد. هر روز گروهی زن و مرد می آمدندو دو سکه به او نشان می دادند و ملا نصر الدین همیشه سکه نقره را انتخاب می کرد. تا اینکه مرد مهربانی از راه رسید و از این که ملا نصر الدین را آن طور دست می انداختند، ناراحت شد. در گوشه میدان به سراغش رفت و گفت:" هر وقت دو سکه به تو نشان دادند، سکه طلا را بردار. این طوری هم پول بیشتری گیرت می آید و هم دیگر دستت نمی اندازند." ملا نصر الدین پاسخ داد:" ظاهرا حق با شماست. اما اگر سکه طلا را بردارم دیگر مردم به من پول نمی دهند تا ثابت کنند من از آنها احمق ترم. شما نمی دانید تا حالا با این کلک چه قدر پول گیر آورده ام!!"

 اصل ۲۳- باز خورد

الف ) بازخورد را ارائه کنید .

ب ) در صورتی که بازخورد هم اکنون موجود است , آن را معکوس کنید .

  

به ملا می گویند پسر فلانی فوت شده، ملا راه می افتد به طرف مسجد. در راه به ملا می گویند: ببخشیذ خود فلانی فوت شده، ملا می گوید: پس برگردیم. می پرسند چرا برگردیم؟ ملا می گوید: می خواستم بروم خودی نشان بدهم حالا که خودش مرده برگردیم.

 شباهت دماسنج با ورقه ی امتحان در چیست؟ هر دو وقتی به صفر می رسند آدم می لرزد!

 

یه روز یه ادم قلدور به یه بینوا میزنه :بینوا عصبانی میشه به قلدور میگه اینی که زدی جدی بود یا شوخی :قلدور میگه جدی زدم بینوا میگه کار خوبی کردی چون من حال و حوصله شوخی ندارم

  

اصل ۲۴- واسطه و میانجی

الف ) برای انتقال یا انجام یک عملکرد , از یک جسم واسطه استفاده کنید .

ب ) جسم به طور موقت به جسم دیگری که حذف کردن آن آسان است , متصل کنید .

یه روز ملانصردین میره مهمانی مونتها مثل همیشه با لباس های کثیف! وقتی وارد شد بخاطر لباس هایی که بر تن داشت پایین سفره نشاندنش و غذای خوبی ندادن که بخوره!!!! خلاصه اصلاً تحویلش نگرفتن!!!! از این موضوع چند ماهی گذشت تا دوباره به مهمانی رفت مونتها با سر و وضع مناسب به قدری به خودش رسیده بود که شناختنش کار حضرت فیل بود وقتی وارد مهمانی شد همه تحویلش گرفتن و بالای سفره نشاندندش... بعد ملا نصردین میگه من همان آدمی هستم که اون  سری همه به من ناسزا می گفتن ! 

شبی ملا در منزلش استراحت میکرد متوجه شد که در کوچه آنها دعوا شده است بلند شد که برود و ببیند دعوا سر چیست که همسرش گفت ملا هوا سرد است لباسی بپوش چون ملا عجله داشت لحافی را بر دوش انداخت و از منزل خارج شد وقتی بین جمعیت قرار گرفت فردی لحاف ملا را از دوش او برگرفت و فرار نمود گروهی بدنبال لحاف ملا رفتن و دعوا نیز بپایان رسید وقتی ملا به منزل باز گشت همسرش پرسید دعوا سر چه بود ملا جواب داد دعوا بر سر لحاف من بود که او را به غنیمت بردند.

یه روز یه سگ که دستو پاش شکسته بود دزد برای صاحبخانه اش می آید بعد صاحبخانه سگ را داخل فرغون می ذاره و بعد می دود به دنبالش .

 

ملا عمامه بزرگی بر سر گذاشته بود ؛ مرد بیسوادی به نزد وی رفت و کاغذی به او داد و تقاضا کرد آنرا برایش بخواند.
ملا گفت خواندن نمیدانم ، مرد مزبور با تعجب به سرا پای او نگریست و گفت:
- اگر خواندن بلد نیستی پس عمامه به این بزرگی را برای چه بر سرت گذاشته ای؟
ملا بلافاصله عمامه را از سر خود برداشته و بر سر آن مرد نهاد و گفت:
- بفرما اگر عمامه داشتن دلیل سواد دار بودن است و برای آدم سواد می آورد حالا تو که آنرا بر سر داری کاغذ خود را بخوان

 

ملا نصرالدین از جلو غاری می گذشت، مرتاضی را در حال مراقبه دید و از او پرسید دنبال چه می گردد.
مرتاض گفت:" بر حیوانات مطالعه می کنم، از آن ها درس های زیادی می گیرم که می تواند زندگی آدم را زیر و رو کند."
ملا نصرالدین پاسخ داد:" بله، قبل از این، یک ماهی جان مرا نجات داده. اگر هرچه را که می دانی به من بگویی، من هم ماجرای ماهی را برایت می گویم."
مرتاض از جا پرید:" این اتفاق فقط می توانست برای یک قدیس رخ بدهد."
بنابراین هرچه را که می دانست به او گفت.
-" حالا که همه چیز را به تو گفتم، خوشحال می شوم که بدانم چگونه یک ماهی جان شما را نجات داد؟!"
ملا نصرالدین پاسخ داد:" خیلی ساده! موقع قحطی داشتم از گرسنگی می مردم و به لطف آن ماهی توانستم سه روز دیگر دوام بیاورم"

اصل ۲۵- خدمت دهی به خود

الف ) کاری کنید که شئ مورد نظر کارهای خدماتی, کارکردهای کمکی و عملیات مربوط به تعمیرات خود را, خود انجام دهد .

ب ) از زایدات مواد و انرژی استفاده کنید .

  زیاد از حد خودت را تحت فشار نگذار زیرا بهترین چیز ها زمانی اتفاق می افتد که انتظارش را نداری

 

اصل ۲۶- کپی‌کردن

الف ) به جای استفاده از جسمی که ساختار پیچیده دارد , گران قیمت و حساس است و کار با آن راحت نیست , از کپی ساده و ارزان قیمت آن استفاده کنید .

ب ) یک جسم یا سیستمی متشکل از چند جسم را با کپی و یا تصاویر اپتیکی آن تعویض کنید برای کوچک و بزرگ کردن تصویر می‌توانید از یک مقیاس استفاده کنید .

ج ) در صورتی که از کپی‌های اپتیکی با نور معمولی استفاده می‌کنید آنها را با نوع مادون قرمز یا ماورای بنفش تعویض کنید

 

گالینا بلانکا :خروسه می خواد زن بگیره پول نداره گالینا بلانکا می خره

 بله برون را متجرمان چه می گویند؟... Yes-Out ؟!

یه روز یه مرده داشته پولکی میخورده به دوستاش میگه بهم نخندینا ولی این چیپس نمیدونم چرا یه خورده شیرینه.

 

زنبور عسلی که روی گل قالی بنشیند، دست خالی به کندو باز می گردد. 

 یه پیرزن خودشو تو آینه می بینه می گه آینه هم آینه های قدیم

 

اصل ۲۷- استفاده از جسم ارزان  قیمت با عمر کوتاه به جای جسم گران قیمت و با دوام 

یک جسم گران قیمت را با مجموعه‌ای از اجسام ارزان قیمت تعویض کرده و از برخی مشخصا ت چشم پوشی کنید ( برای مثال عمر طولانی ) .

 

 اگر به خاطر توماس آلوا ادیسون نبود الان مجبور بودیم زیر نور شمع تلویزیون نگاه کنیم.

 

دفاع عبید زاکانی ازطبقه ی محروم وزحمتکش، که درسراسرآثاراو جلوه دارد، نشانه ی بارز درک او اززندگی مردم واشتراک درد او با آنان است: "شخصی غلامی به اجاره می گرفت به مزدِ سیری شکم. و ا صرار بدان داشت که غلام هم اندکی مسامحه کند. غلام گفت: ای خواجه روز دوشنبه وپنجشنبه هم روزه می دارم."

 

 می‌گویند: اجرت دندانسازی و حق و حقوق دندان‌پزشکی از تمام اجرتها و حق‌الزحمه‌ها کمتر و پایین‌تر است. تا حدی که بعضی از مردم طماع، دندانهای کاملاً سالم خودشان را می‌کشند و به‌خاطر ارزانی، داندان عاریه جای آن می‌گذارند!

 

دستش به گوشت نمیرسیده میگه اشگال نداره سویا میخورم

 

  اصل ۲۸- تعویض یک سیستم مکانیکی

الف ) سیستم مکانیکی را با یک سیستم نوری صوتی یا بویایی تعویض کنید .

ب ) از میدان‌های الکترونیکی, مغناطیسی یا الکترو مغناطیسی برای اثر گذاری بر جسم استفاده کنید .

ج ) میدان‌ها را تعویض کنید .

د ) یک میدان را به همراه ذرات فرو مغناطیس به کار ببرید .

   

اصل ۲۹- استفاده از ساختار پنوماتیک یا هیدرو لیک

قطعات جامد یک جسم را با مایع یا گاز تعویض کنید این قطعات برای باد شدن می توانند از هوا یا آب استفاده کنند, همچنین می‌توانید بالش‌های هوا یا هیدرواستاتیک را به کار بگیرید.

   

اصل ۳۰- پرده های انعطاف پذیر یا پوسته‌های نازک

الف ) ساختار معمول را با غشای انعطاف پذیر و پرده‌های نازک تعویض کنید .

ب ) یک جسم را به وسیله پرده‌های نازک غشای ظریف از محیط خارج آن جدا کنید .

 

  اصل ۳۱ – استفاده از متخلخل 

الف ) جسم را متخلخل نموده یا از اجرای متخلخل اضافی استفاده کنید ( به صورت محتویات داخلی‌, روکش و غیره )

ب ) در صورتی که جسم هم اکنون متخلخل است , حفره ها را پیشاپیش با ماده‌ای پر کنید .

 

سوراخ موش، روزنه ی امید گربه است.

 

 پاىمورچه روتصورکن

حالاتصورکن جوراب داره

حالاتصورکن جورابش سوراخه...!

دلم برات اندازه سوراخ جوراب مورچه شده 

 

 

یک روز یه جا سیل می یاد سیم خاردار میکشند.

 

اصل ۳۲- تعویض رنگ 

الف ) رنگ جسم یا محیط اطراف آن را تغییر دهید .

ب ) شفافیت جسم یا محیط اطراف آن را تغییر دهید .

ج ) به منظور مشاهده بهتر اجسام یا اشیایی که دیدن آنها مشکل است , از مواد افزودنی رنگین استفاده کنید .

د ) در صورتی که هم اکنون از چنین مواد افزودنی استفاده می شود , از علایم درخشان یا اجزای ردیاب استفاده کنید .

  

خودکار قرمزه باباش میمیره تا چهل روز مشکی مینویسه.

 یه روز یه بابایی عینک دوددی میزنه بعد پسرشو می بینه یکی می زنه تو گوشش پسر می گه واسه چی می زنی باباهه می گه این وقت شب اینجا چی کار می کنی پسره می گه بابا عینکت تو بردار باباهه عینکش بر می داره باز دوباره یکی می زنه تو گوشش پسرش می گه چرا دوباره می زنی باباهه می گه از دیشب تا حالا این جا چی کار می کنی 

 

 اصل ۳۳- همجنس و همگن‌سازی

کاری کنید که اجسام با جسم اولیه هم جنس خود , یا جنسی  با رفتار مشابه جنس خود , تعامل داشته باشند .

 

روزی ملا الاغش را که خطایی کرده بود می زد .شخصی که  از آنجا عبور می کرد  به این کار ملا اعتراض نمود و گفت:ای مرد چرا حیوان زبانبسته را می زنی؟

ملا گفت : نمی دانستم که از قوم و خویش شماست وگرنه به او احترام می کردم!!!

 

 جوان در و پنجره سازی به خواستگاری دختر پول داری می ره.
شب خواستگاری ،پدر عروس میپرسه: خوب به سلامتی داماد چه کاره هستند ؟
خانواده داماد بخاطر این که کم نیارند میگن: پسرمون  ویندوز نصب میکنه!!!

 

میدونی چرا خانم ها کمتر فوتبال بازی می کنند؟
چون کمتر پیش میاد که یازده تا خانم راضی بشن همزمان یه جور لباس بپوشن

 

به یک سیاه میگن شامپو بدنت چیه؟میگه:مشکین تاژ

 روزی جنازه ای را می بردند پسر ملا از پدرش پرسید : پدرجان این جنازه را کجا می برند؟!
ملا گفت او را به جایی می برند که نه اب هست نه نان هست نه پوشیدنی هست و نه چیز دیگری
پسر ملا گفت : فهمیدم او را به خانه ما می برند


یه نفر میگه همه ی ازدواج های تو خونه ی ما فامیلیه ! خاله ام با شوهر خاله ام ، عمه ام با شوهر عمه ام ، مادرم با پدرم . مادر بزرگم با پدر بزرگم


اصل ۳۴- ردکردن و باز سازی قطعات

الف ) پس از تکمیل یک عملکرد و یا بی استفاده شدن یک جزء از جسم , آن را دور انداخته یا تغییر دهید ( مثلا آن را تخریب یا حل کنید یا بخار نمایید )

ب ) هر قطعه استفاده شده جسم را سریعاً بازسازی کنید .

   

حکایتی از سعدی در مورد باد شکم :

گلستان سعدی، باب دوم، در اخلاق درویشان، حکایت بیست و نهم.
یکی از بزرگان را بادی مخالف در شکم پیچیدن گرفت و طاقت ضبط آن نداشت
و بی‌اختیار از او صادر شد.
گفت: ای دوستان! مرا در آنچه کردم
اختیاری نبود و بَزَهی بر من ننوشتند،
و راحتی به وجود من رسید، شما هم به
کرم معذور دارید.
شکم زندان باد است ای خردمند ندارد هیچ عاقل باد در
بند
چو باد اندر شکم پیچید فروهل که باد اندر شکم بارست بر دل

 

 یه نفر کدو تنبل میخره ,میزارتش کلاس تقویتی 

 

اصل ۳۵- تغییر خواص فیزیکی و شیمیایی یک جسم 

حالت کلی یک جسم , تراکم چگالی , میزان انعطاف پذیری و یا دمای جسم را عوض کنید .

 

برق قرضی

شوت زاده برق خونه شون رفته بود یه قابلمه برمی داره می ره در خونه شمبلانی
شوت زاده میگه:می شه یک کم برق به ما قرض
بدید؟
شمبلانی می گه: دیونه لااقل یه ظرف پلاسیکی می آوردی که برق نگیردت
.

    

اصل ۳۶ – تغییر فاز

اثری را که زمان تغییر فاز یک ماده اتفاق می‌افتد , به کار بگیرید نمونه‌های زمان تغییر حجم یا زمان تغییر حجم یا زمان آزاد‌سازی یا جذب انرژی هستند .

 

 شخصی دریک روزسرد زمستان اسبی را می بیند که از دهانش بخار بیرون می اید.به دوستش می گوید:اهان,اسب بخارکه میگن همینه.

 

روزی از ملا پرسیدند : شما چند سالگی داماد شدید؟
ملا گفت به خدا یادم نیست چونکه آن زمان هنوز به سن عقل نرسیده بودم!

اصل ۳۷- انبساط حرارتی

الف ) از انبساط ( انقباض ) یک ماده به کمک حرارت ( سرما ) استفاده کنید .

ب ) از مواد متفاوت با ضرایب انبساط حرارتی متفاوت بهره بگیرید .

 

   

اصل ۳۸ – استفاده از اکسید کننده‌های قوی

الف ) هوای معمولی را با هوای غنی شده جایگزین کنید .

ب ) هوای غنی شده را با اکسیژن جایگزین کنید .

ج ) در داخل اکسیژن یا هوا , ماده را در معرض اشعه یونیزه کننده قرار دهید .

د ) از اکسیژن یونیزه شده استفاده کنید .

هنگامی که می خندیم عضلات بدنمان شل و سفت می شود و ریه هایمان پر از هوا می شود.ضربان قلب تندتر شده و میزان جذب اکسیژن توسط شش ها بیشتر می شود

   

اصل ۳۹ – محیط بی اثر

الف ) محیط معمولی را با محیط بی‌اثر تعویض نمایید .

ب ) فرایند را در خلا به انجام برسانید .

 

خلا چیزی نیست ،اما اگر اسمی برای آن انتخاب کردیم میخواهیم بگوئیم
میدونیم وجود دارد
.

 

 یکی از یکی می پرسه : ساعت چندهطرف می گه: هیس...ساعتم خوابیده.  

اصل ۴۰ – مواد مرکب

ماده همگن را با یک ماده مرکب جایگزین کنید

 

یه روز یه مار و یه جوجه تیغی با هم عروسی میکنند بچشون سیم خاردار میشه . !!!

 

زندگی مثل پیانو است ، دکمه های سیاه برای غم ها و دکمه های سفید برای شادی ها . اما زمانی میتوان آهنگ زیبایی نواخت که دکمه های سفید و سیاه را با هم فشار دهی

 

 مى تونى بگى در هوا بجز اکسی‍‍‍ژن چى وجود داره؟ بله آقا،کفتر،گنجشک،کلاغ،مگس، پشه و... .